ده ماهگی
عزیز دل مامان به این سرعت 10ماهت شد. چقدر زمان زود میگذره... داریم روزهای بهاری اردیبهشت رو میگذرونیم چقدر هوا دوست داشتنی و مطبوعه. دیگه از شر لباسهای زمستونی پالتو بارونی کلاهو کاپشن راحت شدیم... هوا نه خیلی گرم و نه خیلی سرد تو خیابون های پردرخت گرگان که قدم میزنیم بوی بهار نارنج مستت میکنه چقدر این حال و هوا رو دوست دارم. میشه گفت بعد از گذشت تقریبا 12 سال دوباره اون حس و حال هوای بهاری همراه با بوی بهارنارنج برام تداعی شد.چون تهران نه خبری از درخت نارنج بود و نه هوای تمیز شمالی هرچی بود غبار و دود و دم...از شبهای النگ دره نگم که چه صفایی داره شب نشینی های دسته جمعی تا نیمه شب و بساط چایی و تنقلات.. هرچند فعلا بخاطر یک عدد فنچو...